*دفتر دل*

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق* ز هر بی سرو پایی نکنیم. یادمان باشد اگر ،گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم

*دفتر دل*

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق* ز هر بی سرو پایی نکنیم. یادمان باشد اگر ،گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم

من .....

 

من .....

و این منم بی آنکه بدانی کجایم یا چگونه ام،
 پرواز و تنهایی. شب و خورشید.
 من و آرزو.
 واژه ها چه غریب در من پرسه میزنند
 بی آنکه بدانند من خود تنها یک گوشه از یک واژه ام
نه چیزی بیشتر و نه شاید کمتر.
 من گمگشته ترین آرزو در خیال مبهم یک واژه ام.
 مرا فراموش کنی یا نه،
 مرا شروع پنداری یا نه،
 مرا باور کنی یا نه،
 من هستم.
در خیال تو،
 در میان همه خاطرات فراموش شده تو،
 در میان همه آرزوهای محال تو،
 در میان خوابهای دم صبح،
 در میان همه جستجوهای تو برای یافتن چیزی به نام هیچ،
 در میان همه آنچه که باید و نباید تو،
 من پرسه میزنم.
 تنها با امید اینکه روزی فقط
 احساسم کنی نه بیابیم و نه ببینیم فقط باورم کنی.......