![]() ![]() |
آری تو همانی ، همانی که سپیده دمان ، با بوی خوش خود ، مرا سر مست می کنی همانی که در رویاهایم ، در خوابم ، در آرزوهایم و در ذهن خود ، مجسم کرده ام ! عزیزم ، با من بمان ، بمان تا روزهای باقی و پر تلاطم و روزهای تلخ و شیرین زندگی را با هم سپری کنیم ! با من بمان تا با قلب پر از آتشین عشقت مرا امیدی دهی برای عاشق بودن و عاشقتر شدن همراه و همدرد و همراز من باش در سکوت شبانه ام که تنها آوا دهنده به این سکوت تو هستی . عزیزم دوستت دارم دوستت دارم و صبر و پایداری نیز از خداوند ایثار و انصاف جویا هستم تا این عشق آتشین مرا ، شعله ور تر کند ... عشقم را شعله ور تر کند تا عاشق باقی بمانم و عاشق تو ! زندگانی را خوابی بیش برای خود نمی دانم اما تو را و دستهای عاشقت را امید و حقیقتی برای خود از جانب این دیار و این سرزمین می دانم ! تمام حرف دلی را که می خوانی و گوش فرا می دهی ، همه اینها از قلب آشفته و خسته من هستند که برای تو پر پر می زند ... برای با تو بودن و با تو رفتن به سرزمین های دوردست ... سرزمین هایی که در آن دم از عشق می زنند ! آری برای با تو بودن و با تو رفتن به بیشه عشق ، پر پر می زند زندگانیم را ، امیدم را ، خوشبختیم را ... همه و همه را فقط با بودن تو در کنارم می توانم در ذهن خود مجسم کنم ! و فقط با تو اگر دستهای عاشقت را ،قلب آتشین خود را ،سخنان زیبای خود را ،از من دور کنی! اگر سکوت شبانه ام را آوایی ندهی ، آن روز بفهم که عاشق نیستم ! اگر روزگارانی از پشت شیشه های تنهاییم و از قفس های بی کسیم ، مرا رها کنی ، آن روز بدان که کسی مثل من وجود ندارد که برایت از عشق لب وا کند ، دیگر از آن زمان از خودم و از عشق خودم رنجیده خاطر خواهم شد ! و وجودم را که مانند خاکی در ساحل بی کران عشق خواهند بود ،طوفانی که با خشم می وزد ، خواهد برد!! دوستت دارم عزیزم و تنها ذهنم را عشق تو در سر گرفته است ! و نه چیز دیگر ... !!! این وبلاگ با تمام متنهایش و با تمام احساس پاکی که در وجود پاک تو هست ، تقدیم به تو ![]() |