ذره ذره ی وجودم تو را صدا میزند
لحظه لحظه ی عمرم با یاد تو میگذرد
قطره قطره ی خونم با اسم تو عجین شده است
ای کاش میفهمیدی
ای کاش...
ولی حیف که در این وادی ... بی صدا خواهم مرد
بدون آنکه بدانی برای چه
ولی ای کاش لا اقل میدانستی که برای توست
کاش میدانستی که باز هم این من هستم که از خودم میگذرم
این من هستم که میبازم
این من هستم که میمیرم
و باز هم برای تو...آری ... برای تو!
میمیرم تا رها شوی
میمیرم تا خورشید زندگی ات طلوع کند
میمیرم تا فراموشت کنم
و
میمیرم تا تو نمیری
میمیرم تا تو بمانی!
تو بمان با دنیایی که به کام توست ... دنیایی که برای توست ...
دنیایی که در انتظار توست!!!
سلام
وبلاگ قشنگی داری با نوشته های خوب
نیم ساعتی توی وبلاگ شما هستم از خوندن نوشته هات لذت بردم
شاد باشی
بعضی نوشته ها تون خیلی غمگینه من وقتی اینجور نوشته هارو میخونم عصبانی میشم !!!!! این دنیا اصلا ارزش غصه خوردن نداره
ای نوشته رو پشت یه کامیون دیدم
عمری که اجل در پی ان میتازد *** هر کس غم دنیا بخورد میبازد
سعی کنید نبازید !!شاد باشید!!
سلام خیلی وبلاگت قشنگه آقا سجاد من عاشق اینجور متنام .واقعا قشنگ بود.مرسی