یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق* ز هر بی سرو پایی نکنیم. یادمان باشد اگر ،گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق* ز هر بی سرو پایی نکنیم. یادمان باشد اگر ،گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم
شکوفایی عشق
شکوفایی عشق را می توان همچو قطرات کوچک و زلال باران که از نقاب آسمان آبی
بر دل سرد و عطش زده زمین می بارد، در خود مجسم کرد!!


شکوفایی عشق را می توان از نگاه های معصومانه و خیس عاشقی به
جاده های انتظار دانست.!


شکوفایی عشق را می توان از عاشقی که انتظار معشوقش را می کشد ، دانست
شکوفایی قله های پر فراز و نشیب عشق را می توان از نگاه های آسمان ابری و تیره و تار
بر دل صاف و خشکیده زمین و از چشمان بارانی یک عاشق ، در خود پدیدار ساخت!
می توان همراه با نسیم وزید و بالهای شکوفه های رنگین را به این طرف و
آن طرف بهار سبز کشاند .


می توان با شکوفایی عشق بالهایی را در خود احساس کرد و به اوج بی کران های خیال
پر کشید! آری ،می توان شکوفایی عشق را با پرواز و پر کشیدن به بی کران ها ،
همراه و همسفر دانست!
سپیده دمان که خورشید از پشت کوههای بلند و استوار خود را به سوی زمین می کشاند


و غوغایی در نورانی کردن زمین و از بین بردن تاریکی های محض و خیال دارد ،
آن را نیز از شکوفایی عشق می توان دانست!
می توان با شکوفایی عشق به آن سوی خیال پر گشود و رفت تا انتهای خیال !
عاشقی که دلش می خواهد تنها و بدور از هیچ سر پناهی برای خیس شدنش،
در زیر قطرات نیلگونی و پاک باران ماندگار شود!


کبوتری که در آن سوی آسمان آبی عشق ، به پروازی فراتر از خیال ، دست می یابد
سبزه ای که از دل زمین می دمد و به شکوفه ای رنگین و عطر آگین می انجامد
غنچه ای که همراه با وزش نسیم و بادهای خزان به گلی سرخ و معطر از خوشبختی و


عشق می انجامد و پایانش نیز به همسفر شدن با نابودی و فصلی خزان ، منتهی می شود.
اینها ، همه و همه ریشه در شکوفایی عشق و معطر شدن غنچه های دمیده شده بر روی
شاخه های به بار نشسته یک عاشق می باشند
آری ، شکوفایی عشق چقدر زیباست و در خاطره ها همیشه ماندنی !


حتی فراتر از عشق را نیز می تواند در وجود پاک و مقدس خود جای بدهد !
پس ، فراتر از عشق می نویسد از عشق و از شکوفایی نیلگون و رنگی آن .




















سجاد
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1385 ساعت 19:52