آموختم من عشق را از انعکاس مهتاب در حوض خانه مادربزرگ آموختم من ایثار را از قلب خورشید در آسمان صحرا آموختم من زندگی را از امواج طوفانی شب دریا آموختم من محبت را از قطره های باران بر علفزار آموختم من صداقت را از یکرنگی ابرهای سفید آموختم من وفا را از کبوترا بر شاخه های خشکیده یک درخت آموختم من گذشت زمان را از چشمان منتظر آموختم من ایمان را از کودکان معصوم آموختم من عطش را از چکاوک های خانه همسایه آموختم و من آموختم هر چه را بخواهم فقط از معبود یکتا بخواهم |
سلام خیلی قشنگ بود موفق باشی
تو این دنیا هر لحظه که می گذره چیزای زیادی یاد می گیریم
ای کاش...
ای کاش اشکهای تنهایی شب ، لب می گشودند و از دل عاشق حرف می زدند ، دلی که هر شب چشمانش بارانی است.
اگر توانستی پرواز ماهیان را تماشا کنی
اگر توانستی قطره های اسمان را بشماری اگر توانستی بوسه بر اتش بزنی
بدان ان وقت فرا موشت کرده ام
جالبی بود
*
نوشته هاتون جالبه *این تنها چیزییه که میتونم بگم
شادباشید