*دفتر دل*

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق* ز هر بی سرو پایی نکنیم. یادمان باشد اگر ،گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم

*دفتر دل*

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق* ز هر بی سرو پایی نکنیم. یادمان باشد اگر ،گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم

اسیری در قفس سرخ

اسیری در قفس سرخ



عمری اسیرم در این قفس سرخ ، سالیان سال در گوشه ای از این قفس سرخ نشسته ام...
عمری در پشت میله های خونین این قفس نشسته ام و به نوای دلنشین عاشقی گوش میدهم...
قفسی که بوی محبت و مهر را میدهد...
دلم میخواهد  تا ابد و برای همیشه در اینجا حبس باشم...
اینجا با محبت و مهر زنده ام ، با هوای عشق و دوست داشتن نفس میکشم
و به امید و آرزوهایی که در آنجا نهفته است دل بسته ام...
 از پشت میله های بهم چسبیده این قفس سرخ یک دنیا خوشبختی دیده می شود
و دیواره های آن  به رنگ عشق و دوست داشتن است!
عمری در اینجا اسیرم و میخواهم یک عمر دیگر نیز اسیر باشم...
یک دنیا عشق و زیبایی ، احساس ، محبت ، در اینجا دیده و حس می شود ... !
 غم و غصه ای نیست در اینجا ، اینجا یک دنیا آرزو و امید است...
یک جای امن ، جایی که باید واقعا عاشق بود تا به آنجا رسید و انجا را تصرف کرد!
سالیان سال منتظر این چنین لحظه ای بودم ، و اینک نیز که اسیر این قفس سرخ
شده ام دیگر حاضر نیستم لحظه ای تنها لحظه ای از آنجا بیرون بیاییم زیرا آنجا
 دنیای من، زندگی من ، نفس من ، وجود من و هستی من است !
من با خونی که در انجا جاری است زنده ام و با هوای عشق آنجا نفس میکشم
و افتخار میکنم که تا ابد در آنجا اسیرم...
آری اسیری در یک قلب عاشق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد