تو کجا بودی؟ |
تو کجا بودی؟ آن زمان که به آسمان چشم انداخته بودم و از میان اینهمه ستارگان آسمان به دنبال تو بودم که یک لحظه به من چشمک بزنی و مرا بیش از بیش عاشق خودت کنی ، تو کجا بودی؟ آن زمان که دلتنگ تو بودم ، منتظر شنیدن صدای مهربان تو بودم ، تک تک ثانیه ها را میشمردم و در تب و تاب دیدار با تو بودم ، تو کجا بودی؟ آن زمان که دلم گرفته بود ، با خود درد دل میکردم ، اشک میریختم و در حسرت دیدن تو بودم تو کجا بودی؟ آن زمان که دستانم را به آسمان برده بودم و تو را دعا میکردم تو کجا بودی؟ تو کجا بودی که ندانستی من کجا هستم؟ یک لحظه هم از فکر و یاد تو دور نیستم! تو کجا بودی که ببینی این مرد مجنون در این دنیای دور چگونه در پی تو شب و روز به انتظارت ن شسته است ، خسته است ، شکسته است! در آن زمان تو با یار دگر بودی و من نیز دلم را به تو خوش کرده بودم که آری کسی هست که تنها مرا دوست میدارد ! اما افسوس افسوس که در آن زمان تو در آغوش یار دیگری بودی..... |