گمشده ام |
گمشده ام گمشده ام ، در یک قفس سرخ ،در یک باغ پر از گلهای سرخ محبت و عشق... گمشده ام ، در قلب یک عاشق ، در قلب یک مجنون .... گمشده ام ، در یک آغوش گرم ، در دشت پر از آرزو و امید ... گمشده ام ، در کنار دریا ، لحظه غروب خورشید ، درون دستهای گرم یک معشوق.... گمشده ام ، در کوهستان و صحرا ، در آسمان و این دنیا! من یک گمشده پر آوازه ام ، یک گمشده در دنیای قلبها! آری همانم که دلم میخواهد تا آخر دنیا همان گمشده در آن قلب سرخ باقی بمانم! آری من همانم که مجنونم ، و تو همانی که سالها در جستجوی اویم! من همانم که عاشقم ، و تو همانی که همیشه در پناه اویم! گمشده ام در این قلب سرخ و مهربانت ، زنده مانده ام با عطر نفسهایت ، آن صدای مهربانت و با آن خونی که در قلبت جاریست.... آری من همانم که تو میخواستی و تو همانی که من آرزویش را داشتم... گمشده ام در یک خانه دل سرخ ، در یک دشت سرخ .... گمشده ام و دیگر نمیخواهم پیدا شوم... دلم میخواهد همیشه و همیشه در این قلب مهربانت گمشده باشم ای نازنینم... |